تمرینهای کلیدی سخنرانی قبل از رفتن روی صحنه📢 آموزش تخصصی فن بیان
راز پنهان پشت رفتارها — چرا شناخت نگرشها کلید متقاعدسازی است؟
در سالهای اخیر، روانشناسی به یکی از موضوعات پررنگ و تأثیرگذار در زندگی حرفهای تبدیل شده است. ما اغلب گمان میکنیم که رفتارهای افراد منطقی، آگاهانه و براساس اطلاعات است؛ اما حقیقت این است که بسیاری از تصمیمها و واکنشها، ناخودآگاه و برآمده از نگرشها و تمایلات درونی افراد هستند.
این مسئله در مذاکره اهمیت دوچندانی پیدا میکند. ممکن است به ظاهر در حال مذاکره درباره قیمت، شرایط قرارداد یا جزئیات فنی باشیم، اما در عمق ماجرا، هدف اصلی رسیدن به یک دیدگاه مشترک و درک متقابل است. و اینجاست که شناخت روانشناسی نگرشها نقش تعیینکنندهای پیدا میکند.
نگرش چیست و چرا اهمیت دارد؟
در ادبیات علمی روانشناسی، آنچه ما معمولاً «نظر» مینامیم، در واقع نگرش (Attitude) است. نگرش میتواند از یک باور عمیق اخلاقی درباره یک موضوع اجتماعی تا ترجیح سادهی بین دو برند قهوه متفاوت باشد.
نگرشها به دو دلیل بسیار مهماند:
- پایدار هستند و به راحتی تغییر نمیکنند.
- بر رفتار افراد تأثیر مستقیم میگذارند.
به عنوان مثال، بسیاری از افراد درباره نوشیدن قهوه دیدگاههای بسیار محکمی دارند. برخی عاشق قهوه هستند و برخی آن را کاملاً رد میکنند. همچنین افرادی که قهوه مینوشند، معمولاً ترجیح خاصی نسبت به برند یا نوع خاصی از قهوه دارند. مثلاً کسی که هر روز از Starbucks قهوه میگیرد، احتمالاً نگرش بسیار پایداری دارد و به راحتی حاضر نیست برند خود را تغییر دهد.
مطمئن شوید در پایان مقاله، برنامه هفتگی تمرین فن بیان خود را بهعنوان هدیه دریافت می کنید!
حتی زمانی که در سفر است یا دسترسی مستقیم به Starbucks ندارد، باز هم ممکن است قهوه فوری Starbucks را از فروشگاه تهیه کند. این یعنی نگرش، نهتنها ذائقه بلکه رفتار روزمره را نیز شکل میدهد.
چرا قدرت نگرش اهمیت دارد؟
همه نگرشها تأثیر یکسانی ندارند. یک نگرش هرچند روی رفتار اثر میگذارد، اما شدت یا قدرت آن نگرش تعیین میکند که این تأثیر چقدر قوی و پایدار خواهد بود.
مثالی از دنیای سیاست: اگر کسی نگرش قوی نسبت به یک نامزد انتخاباتی داشته باشد، احتمال اینکه واقعاً به آن شخص رأی بدهد بسیار بیشتر است. اما اگر نگرشش ضعیف باشد، ممکن است فقط در گفتگوها یا نظرسنجیها از آن حمایت کند، ولی در عمل به پای صندوق رأی نرود.
این منطق را میتوان به همهی نگرشها تعمیم داد. در مذاکره، شما باید تلاش کنید تا بفهمید طرف مقابل چه نگرشهایی دارد و قدرت هرکدام چقدر است. این کار به شما کمک میکند تا:
- تشخیص دهید کدام دیدگاهها انعطافپذیر هستند و میتوان درباره آنها مذاکره کرد.
- و کدام نگرشها چنان عمیق و پایدارند که بهتر است وارد بحث درباره آنها نشوید.
این شناخت، زمان شما را در مذاکره حفظ میکند و احتمال دستیابی به توافق هوشمندانه را بیشتر میسازد.
زبان پنهان در دل کلمات — چگونه با زبان مشترک ذهنها را به هم نزدیک کنیم؟
یکی از عناصر کلیدی در هر مذاکره موفق، بدون شک ارتباط مؤثر است. اما آنچه اغلب نادیده گرفته میشود، نقش تعیینکنندهی نوع زبان و واژههایی است که در این ارتباط استفاده میکنیم. درواقع، صحبتکردن به زبان درست، میتواند تعیین کند که آیا طرف مقابل پیام ما را درک و با آن همراهی میکند یا خیر.
در دنیای مذاکره و اقناع، استفاده از زبان مشترک به معنای آن است که بتوانیم ورای اختلافات ظاهری، به ارزشها و نگرشهای مشترک برسیم. اینجاست که گفتوگو از سطح به عمق میرود، و مخاطب بهجای مقاومت، شروع به همدلی و همراهی میکند.
ظاهر ماجرا گولزننده است، عمق را پیدا کن
فرض کنیم دو نفر درباره موضوعی ساده مثل مصرف لبنیات با هم گفتوگو میکنند. نفر اول در رژیم غذایی خود لبنیات مصرف نمیکند، و نفر دوم مصرف آن را ضروری و مفید میداند. در نگاه اول، اختلاف نظر آشکار است. اما اگر کمی عمیقتر شویم، ممکن است یک نگرش مشترک در پس این دو دیدگاه ببینیم: اهمیت سلامتی.
نفر اول ممکن است بهدلیل تجربه نفخ یا آلرژی، احساس کند لبنیات برای بدنش مضر است. نفر دوم هم شاید لبنیات را منبعی غنی برای سلامتی و انرژی بداند. بنابراین هر دو بر این باورند که باید چیزی را مصرف کرد که بدن را در وضعیت خوبی نگه دارد.
در چنین شرایطی، اگر بهجای پافشاری بر موضوع «لبنیات»، تمرکز گفتوگو را روی مفهوم «سلامتی» بگذاریم، امکان ایجاد درک متقابل و کاهش تنش فراهم میشود. به این میگویند یافتن زبان مشترک.
زبان مشترک یعنی صحبت در سطح نگرشها، نه فقط عقاید
در مذاکره، فقط دانستن دیدگاه ظاهری طرف مقابل کافی نیست. باید تلاش کنیم بفهمیم چه نگرشهایی در پس آن دیدگاه نهفته است. این نگرشها هستند که محرک اصلی رفتار و تصمیمها هستند، نه عقاید سطحی.
برای مثال، اگر کسی به شدت با دورکاری مخالف است، ممکن است دلیلش نگرانی بابت کاهش کارایی تیم یا احساس تنهایی باشد، نه صرفاً مخالفت با فناوری. اگر شما بتوانید این نگرانیها را شناسایی کرده و زبان خود را با آنها همراستا کنید (مثلاً روی اهمیت تعامل تیمی یا حفظ روحیه کارمندان تمرکز کنید)، میتوانید در مذاکره یک قدم بزرگ جلو بروید.
از تفاوتها نترس، از سطحی ماندن بترس
بسیاری از گفتوگوها به بنبست میرسند نه بهخاطر تفاوت دیدگاهها، بلکه به این دلیل که در سطح باقی میمانند. استفاده از زبان مشترک یعنی:
- پرسیدن سؤالات عمیق
- شنیدن بدون قضاوت
- و تلاش برای کشف آنچه در عمق باورها و ترجیحات افراد وجود دارد.
مثلاً در یک گفتوگوی کاری درباره ساعات حضور در دفتر، یکی ممکن است بگوید «من ترجیح میدهم ساعت ۷ صبح شروع کنم»، و دیگری بگوید «من از ساعت ۱۰ صبح به بعد بازدهی دارم». اگر تمرکز صرفاً روی زمان باشد، اختلاف باقی میماند. اما اگر کشف کنیم که هر دو نفر بهدنبال حداکثر بازدهی در کار هستند، میتوان راهحلی مشترک پیدا کرد.
۹ راز سخنرانی TED برای تقویت فن بیان
قدرت پنهان در همدلی — چگونه با درک احساسی، دیگران را به خواستهمان نزدیک کنیم؟
در دنیای مذاکره و ارتباط مؤثر، شاید هیچ ابزاری به اندازهی همدلی قدرت نداشته باشد. همدلی تنها به معنای «دلسوزی» یا «مهربانی» نیست؛ بلکه توانایی درک عمیق احساسات، نگرشها و خواستههای فرد مقابل است، بهگونهای که بتوان جهان را از نگاه او دید.
در فرآیند اقناع، وقتی ما بتوانیم احساسات و دیدگاههای مخاطب را درک کنیم، نهتنها مسیر گفتوگو هموارتر میشود، بلکه احتمال دستیابی به نتایج دوسویه و پایدار به شکل چشمگیری افزایش مییابد.
همدلی: ابزار شناخت نگرشهای پنهان
در هر مذاکره، ابتدا باید با پرسیدن سؤالات درست، سعی کنیم نگرشها و باورهای طرف مقابل را کشف کنیم. اما کار در همینجا تمام نمیشود. ما باید شدت یا قدرت این نگرشها را نیز بسنجیم. بعضی نگرشها چنان ریشهدار و پایدار هستند که تغییر آنها ممکن نیست و ورود به بحث در موردشان فقط باعث مقاومت و تنش میشود.
برای مثال، اگر فردی بهصورت عمیق و پایدار مخالف مصرف گوشت است (به دلایل اخلاقی، محیطزیستی یا مذهبی)، تلاش برای تغییر نظر او نهتنها بیفایده بلکه توهینآمیز تلقی میشود. اما اگر با همدلی به سخنانش گوش دهیم و دلایل او را درک کنیم، حتی اگر با او همنظر نباشیم، بهنوعی احترام و پذیرش متقابل شکل میگیرد که زمینهی همکاری را فراهم میسازد.
نگرشهای انعطافپذیر، فرصتهای طلایی برای اقناع
در مقابل، برخی نگرشها سطحیتر یا موقتی هستند و قابلیت تغییر دارند. اینجاست که استفاده از همدلی، در کنار ارائه اطلاعات درست، مثالهای ملموس، و پیشنهادهای جایگزین، میتواند بسیار اثربخش باشد.
فرض کنید در محل کار، همکار شما با استفاده از ابزار دیجیتال جدیدی برای مدیریت پروژه مخالف است چون احساس میکند آن را خوب بلد نیست. اگر شما بدون قضاوت، نگرانی او را بشنوید، بفهمید که ترس از ناآگاهی پشت این مخالفت است، و با او همدلی کنید (مثلاً بگویید “منم اولش برام سخت بود”)، بعد به او آموزش دهید یا همراهش تمرین کنید، بهاحتمال زیاد نظرش تغییر میکند.
همدلی، گفتوگو را انسانی میکند
باید به یاد داشت که مذاکره فقط تبادل اطلاعات یا بحث بر سر منافع نیست. مذاکره، تعامل میان دو انسان است. انسانهایی با خاطرات، باورها، ترسها و امیدها. درک این حقیقت، اساس رفتار حرفهای و انسانی است.
همدلی به شما اجازه میدهد:
- از نیازهای واقعی طرف مقابل مطلع شوید.
- بفهمید دقیقاً چه چیزی او را ناراحت یا متقاعد میکند.
- و به جای مبارزه، راه همراهی و مشارکت را پیش بگیرید.
برای موفقیت در مذاکره و متقاعدسازی، باید سه گام برداریم:
- شناخت نگرشها و قدرت آنها
- یافتن زبان مشترک و ارزشهای پنهان
- بهرهگیری از همدلی برای درک عمیقتر انسان مقابل
اگر این سه مهارت را با هم بهکار بگیریم، نهتنها در مذاکرات حرفهای، بلکه در ارتباطات روزمره نیز میتوانیم به درک، اعتماد، و تأثیرگذاری واقعی دست یابیم.
هدیه برنامه فن بیان
آموزش های مرتبط
بهترین کتابها برای تقویت سریع فن بیان📚به هیچ منبع دیگری نیاز نخواهید داشت❗
خلاصه کامل کتاب “انجیل سخنرانی عمومی”📖 کاملترین راهنمای تمرین فن بیان و سخنرانی
دوره کلام بُرنده
کارگاه آموزشی ستارگان سخنوری
کلاس فن بیان تاوا
خبرنامه | صفحه تکی نوشته
سینا آذرنیا
مدیر و موسس مدرسه فن بیان تاوا
درباره نویسنده
- بنیانگذار مدرسه فن بیان تاوا
- آموزش بیش از 1000 نفر در زمینه مهارتهای ارتباطی
- نفر سوم مسابقات سخنرانی کشور در سال 1400
تا کنون تجربه سخنرانی در بسیاری از فضاهای علمی و دانشگاهی را داشته و به همین دلیل محتوای او صرفا کپی شده از کتابها و مقالات مختلف نیست. به عبارت بهتر او در زمینه ارتباطات مطالعه، پژوهش و تجربه میکند و در آخر بهترین نکات را در دورهها به شرکتکنندگان ارائه میکند.
دیدگاهتان را بنویسید